جدول جو
جدول جو

معنی گانه سا - جستجوی لغت در جدول جو

گانه سا
(نِ)
خدای هندی دارای سری شبیه به سر فیل. وی رب النوع علم و ادب محسوب می شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شانه سر
تصویر شانه سر
هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، شانه سرک، بوبه، بوبک، پوپو، پوپش، بدبدک، کوکله، پوپ، بوبو، مرغ سلیمان، شانه به سر، بوبویه، پوپک، پوپؤک
فرهنگ فارسی عمید
(نِ سَ)
دهی است از دهستان حومه بخش رامسر شهرستان شهسوار. واقع در 7 هزارگزی جنوب خاوری رامسر و2هزارگزی جنوب شوسۀ رامسر به شهسوار و کنار راه فرعی سادات محله به مشاکلایه. این دهکده در دشت قرار دارد، و آب و هوای آن مرطوب و مالاریایی است. تعداد سکنۀ آنجا 100 تن که شیعی مذهب و گیلکی و فارسی زبانند. آب آنجا از رود خانه نسا رود و محصول آن برنج و چای و مختصری مرکبات و ابریشم است. اهالی آنجا بزراعت گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 105)
لغت نامه دهخدا
(نِ سَ)
دهی است جزء دهستان سیاهکلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 23 هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 2 هزارگزی شوسۀ رودسر به شهسوار. این ده در دامنۀ کوهسار قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مرطوب و سکنه اش 135 تن است که شیعی مذهب و گیلکی و فارسی زبانند. آب آنجا از چشمه و محصول آن برنج و مرکبات و چای و شغل اهالی زراعت و نمدمالی و راه این دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
لغت نامه دهخدا
(بَ اَ تَ / تِ)
خانه پاینده. سرایدار. کسی که پس از رفتن همه اهل خانه از برای حفظ آن بجای ماند. حارس خانه. حافظ خانه در غیبت صاحبان آن
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ سَ)
هدهد را گویند. (برهان قاطع). هدهد که آن را مرغ سلیمان نیز گویند. (بهار عجم) (آنندراج). پوپو. پوپک. شانه بسر. بوبو. بودبود. پوپش. هدهد باشد و آن را پوپوپک و پوپو و پوپه نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). هدهد. (غیاث اللغات). آن را شانه سرک و پوپو و پوپوپک نیز گفته اند. (انجمن آرا) :
یا از خبر شمیم جانان
این شانه سر است و آن سلیمان.
محسن تأثیر (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(یَکْ کَ / کِ / یِکْ کَ / کِ)
سازندۀ شانه. کسی که شانه و مشط میسازد. (ناظم الاطباء). شانه تراش
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری واقع در 45000 گزی جنوب خاوری بهشهر. دارای 610 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شانه سر
تصویر شانه سر
هدهد
فرهنگ لغت هوشیار
سرایدار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
Triplication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
triplication
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع شهرستان رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی شهریاری (هزارجریب) بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
برای این، به خاطر این
فرهنگ گویش مازندرانی
شانه به سر، هدهد، شانه ای چوبی که دندانه ی آهنین دارد و
فرهنگ گویش مازندرانی
میزبان، صاحب خانه، خودخواه
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم پنبه ی جدا نشده از وش
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان قره طغان بهشهر، زمین مسکونی، خانه سرا
فرهنگ گویش مازندرانی
سبوس برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
三重化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
הַשלָשָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
삼중화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
penggandaan tiga kali lipat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
त्रिगुणन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
verdrievoudiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
triplicazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
triplicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
triplicação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
三重化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
potrojenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
потроєння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
Verdreifachung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
утраивание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سه گانه سازی
تصویر سه گانه سازی
üç katına çıkarma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی